سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زهیر

خدا می دونه تو این عصر جمعه ای چقدر کلافه ام

آخه من با این همه تمرین اسکیس چه کنم ؟یعنی چی؟

با این همه کتاب نخونده که روز و شب فریاد می کنند مرا !

اینقدر که غرق درس و کار شدم شعرم ته کشیده !

خدا این باشگاه از من نگیره وگرنه که دیگه هیچی مؤدب

وهمه مردم شهر، بانگ برداشته اند که چرا سیمان نیست!؟
و کسی فکر نکرد که چرا ایمان نیست!
و زمانی شده‌است که به غیر از انسان، هیچ چیز ارزان نیست
هیچ چیز ارزان نیست!

یه بچه وقتی به دنیا میاد یواش یواش با  محیط زندگی آشنا میشه اونا یی که باید بشناسه خدا بهش نشون میده مثل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر و ... و لی خدا فقط یه نفر نشونش نمیده اونم نیمه گمشده خودشه که زحمت پیدا کردنشو باید خودش بکشه

این مطلب تو یه فیلم شنیدم  ,,,,, واسه دوستی نوشتم که منتظره گمشده اش بود. هرچند از نظر من کسی که گمشده همون بهتر که گم شه خیلی راحت ! پیدای من باش که پیدای تو خواهم بود .



اگر تو کسی یا چیزی را واقعا دوست داشته باشی ، هر چه داری و حتی هر چه هستی، به او می دهی و توجهی به آنچه دیگران می گویند نداری.

رومن گاری | بادبادک ها | ترجمه ماه منیر مینوی


نمی دونم این چه اخلاقه زشتیه که من دارم حالا حالا ها نمی تونم از بعضی چیزا گذشت کنم هرجند فراموش می کنم اما بخشش هرگز و بی تفاوت شدنم از همه چی بدتره ، البته اونایی هم که این قسمت از احساس من سرشون آوار میشه  آدمای مهمی نیستن و در .واقع لیاقتشون دیده نشدن هست ولی نمی دونم این طوریه دیگه ، تازگی ها یه دوست خوب ازم خواست یه نفر ببخشم اما نمی تونم فقط می تونم فراموشش کنم چشمک


پس از گذشت زمانی مشخص دیگر نمی توان در روابط آدم ها چیزی را رو به راه کرد .

میراث استر | شاندور مارای | ترجمه فریبا صالحی



چه دنیای عجیبی است، من اصلا کاری به کار هیچ کس ندارم و همین بی آزار بودن من و با خودم بودن باعث می شود که همه درباره ام کنجکاو بشوند. نمی دانم چطور باید با مردم برخورد کرد. من آدم کمرویی هستم. برایم خیلی مشکل است که سر صحبت با دیگران را باز کنم، به خصوص که این دیگران اصلاً برایم جالب نباشند، بگذریم.

قسمتی از نامه فروغ به ابراهیم گلستان



نوشته شده در جمعه 92/5/25ساعت 8:50 عصر توسط الی| نظرات ( ) |